فیلم
فیلم در لغت به معنی «نوار باریک» می باشد و چون برای اولین بار، تصاویر متحرک، روی فیلم،عکاسی شدند، این نام روی تصاویر متحرک ماند؛ البته امروزه خود کلمه «فیلم» بهطور تخصصی فقط به تصاویر متحرک گفته میشود که در سینما نمایش داده میشود، به فیلمهایی که بعد از پایان اکرانشان در سینما ،از تلویزیون پخش شود را «فیلم سینمایی» میگویند و اگر از همان اول فیلمی را مختص تلویزیون بسازند و ربطی به سینما نداشته باشد، به آن «فیلم تلویزیونی» میگویند.
ریشه این نام در این واقعیت است که فیلم عکاسی بهطور تاریخی عنصر اصلی رسانه ضبط و پخش تصاویر متحرک به حساب میآمد. تولید فیلمها از طریق ضبط تصویر مردم و اشیاء واقعی با دوربین یا به وجود آوردن آنها از طریق جلوههای ویژه است.
از مجموعهای از قابهای انفرادی فیلم ها تشکیل شدهاند که هنگامی که به سرعت و پشت سرهم نمایش داده میشوند، توهم حرکت را در بیننده بهوجود میآورند. بر اثر پدیدهای به نام ماندگاری تصویر که بر اثر آن یک منظره برای کسری از ثانیه پس از از بین رفتن آن در حافظه میماند، چشمکهای بین تصاویر، قابل دیدن نیستند. و نیز عامل ارتباط عامل دیگری می باشد که باعث مشاهده تصاویر متحرک میگردد. که این اثر روانی به نام حرکت بتا معروف است.
از نظر بسیاری از کارشناسان، فیلم از انواع مهم هنر بهشمار میآید. فیلمها باعث سرگرم کردن، آموزش، روشنگری و الهام بخشیدن به بیننده می شود. هر فیلم قابلیت جذب مخاطبان جهانی را دارد بخصوص اگر که از تکنیکهای دوبله یا زیرنویس که گفتار را ترجمه میکند، بهره بافته باشد. فیلمها نیز محصولاتی هستند که توسط فرهنگهای مشخصی تولید شده و آن فرهنگها را منعکس می کند و همچنین از آنها تأثیر میپذیرد.
صنعت فیلم بیش از یک قرن است که در حال بین المللی شدن است.استودیو های بزرگ هالیوودی صاحب سینماهای زیادی در کشور های دیگر هستند بنابراین می توانند از فروش گیشه های بین المللی خود به طور مستقیم درآمد به دست آورند. فیلم های گران قیمت پرفروشی که هالیود امروزه تمایل به ساختن آن را دارد نمی توانند تنها از راه فروش در بازارهای داخلی هزینه های تولید خودشان را برگردانند آن ها نیاز به فروش در گیشه های بین المللی دارند تا بتوانند سود به دست آورند.
با پیشرفت فیلم سلولوئید به منظور عکاسی ثابت، امکان گرفتن عکس از اشیاء متحرک نیز ممکن شد. در مراحل اولیه فناوری لازم بود که شخص برای مشاهده تصاویر، در داخل دستگاه مخصوصی نگاه کند.
در دهه ۱۸۸۰ میلادی، با ساخته شدن دوربین تصاویر متحرک، ضبط تصاویر تکی و بر روی یک حلقه ممکن شد که به سرعت به اختراع پروژکتور تصویر متحرک انجامید. این دستگاه نور را از فیلم پردازش میکند و چاپ شده میگذراند و با کمک بزرگنمائی اپتیکی «تصاویر در حال حرکت» را بر روی پرده نمایش میداد.
تصاویر متحرک تا پایان سدهٔ ۱۹ میلادی، تنها بهعنوان هنر دیداری به شمار میآمدند. در آغاز سدهٔ ۲۰ میلادی، به مرور ساختار داستانی فیلمها شکل گرفت. که در این دوره فیلمهایی به صورت صحنهٔ دنبالهدار ساخته شدند و در مجموع یک داستان را نقل میکردند. سپس این صحنهها جای خود را به صحنههای چندگانه در زوایا و ابعاد متفاوت دادند.
تکنیکهایی مانند حرکت دوربین نیز بهعنوان راههای اثرگذار در بیان داستان فیلم به کار گرفته شد. صاحبان سالنهای تئاتر نیز به جای اینکه تماشاگران را در سکوت نگه دارند، با در اختیار گرفتن یک نوازنده به نواختن موسیقی، متناسب با فضای هر صحنه فیلم می پرداختند
رشد صنعت سینما در اروپا با بروز جنگ جهانی اول متوقف شد و این در حالی بود که صنعت فیلم در ایالات متحده با ظهورهالیوود به شکوفایی رسید.
ولی در دهه ۱۹۲۰ میلادی، فیلمسازان اروپائی مانند سرگئی آینشتاین و فردریش ویلهلم مارنائو و مبتکر آمریکایی دی. دبلیو. گریفیت به ارتقاء سطح این رسانه پرداختند.
یک پیشرفت مهم بعدی در صنعت سینما، معرفی رنگ بود. اضافه شدن صدا، به سرعت گسترش یافت اما رنگ به تدریج مورد استفاده قرار گرفت. همچنانکه روشهای پردازش رنگ بهبود مییافت و در مقایسه با فیلمهای سیاه و سفید قابل رقابتتر میگشتند، فیلمهای رنگی بیشتر تولید میشدند. این زمان در هنگام پایان جنگ جهانی دوم بود. فیلم سازان آمریکایی رنگ را بهعنوان عنصر اصلی جذب مخاطبان تشخیص دادند و از آن در رقابت با تلویزیون که به صورت سیاه و سفید باقیمانده بود مورد استفاده قرار داد.رنگ بهعنوان شیوه عادی کار فیلمسازان در پایان دهه 1960 میلادی مطرح شد.
در آستانه ورود به قرن ۲۱ میلادی، فناوری دیجیتال و استفاده از رایانهها، انقلابی در روش تهیه و نمایش فیلم پدیدآورد. استفاده از رایانهها برای ساختن جلوههای ویژه، پویانماییهای پیچیده و پخش صدا نزدیک به واقعیت صحنه، دگرگونیهای فراوانی را ایجاد کرد.
در ایران صنعت فیلمسازی بیش از صد سال است که راه اندازی شدهاست.